به گزارش مشرق، سید مصطفی خوشچشم تحلیلگر مسائل بین الملل طی یادداشتی در صبح نو نوشت: همانطور که کمالوندی هم توضیح دادند، رسوبکردن ذرات در لولههای اتصال سانتریفیوژ در بالاتر از سطح موردنظر غنیسازی، مسئله طبیعی است که برای همه کشورها از جمله ما پیش آمده و همواره مشکل حل شده است. اما رویکرد آژانس، یک رویکرد سیاسی و ابزار فشار در جهت جنگ هیبریدی و جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران است.
اساسا صنایع هستهای، صنایع بسیار دقیق و تکنولوژی بسیار ضعیفی است که هرگونه خطا یا اشتباه در آن، نخست توسط بازرسان ایرانی در سازمان انرژی اتمی مشاهده، ثبت و گزارش میشود تا کوچکترین مشکلی نادیده انگاشته نشود.
وقتی بازرسان آژانس به ایران میآیند، از اولین مطالبی که درخواست میکنند همین گزارشهایی است که دانشمندان و بازرسان خود ما نوشتهاند و بلافاصله آنها را رؤیت و یادداشت میکنند.
اینگونه نقض مقررات در همه دنیا اتفاق میافتد و در همه جا به عنوان مسئله کوچکی انگاشته میشود که خود کشورها به آن رسیدگی میکنند، چرا که نشاندهنده غرضورزی و مسئله خاصی نیست.
منتها وقتی مسئله ایران است، همین نقصهای بسیار کوچک و کمتعداد را بلافاصله به رسانهها درز میدهند بدون آنکه توضیح دهند نقض به چه معناست و این یک نقص کوچک فنی است و مؤید هیچگونه حرکت خاصی نیست و این اقدام زمینهای برای ایجاد هیاهوی رسانهای میشود.
حال اینکه در کشورهای ژاپن و دیگر کشورها دهها مورد نقض بیاهمیت از نظر سیاسی و غنیسازی انجام میشود، اما نادیده انگاشته شده و در حقیقت در همان گزارشهای عادی آژانس مختوم میماند و کسی هم به آن توجهی نمیکند.
در حقیقت یکی از دلایل متعددی که ما نزدیک به دو دهه است بیان میکنیم که آژانس به ابزار سیاسی برای طرف غربی تبدیل شده است، همین است. آژانس در حقیقت بخشی از جنگ ترکیبی آمریکاست که در ۱۲ تا ۱۴ حوزه نبرد بر ضد جمهوری اسلامی ایران انجام میشود و یکی از آن حوزهها مربوط به فشار سیاسی و دیپلماتیک است که آژانس بخشی از فشار سیاسی دیپلماتیک علیه ایران است.
گزارش نهایی پیش از مذاکرات وین در تابستان و حتی سفر ماههای گذشته گروسی به اسرائیل در بحبوحه مذاکرات وین به خوبی نشان داد که مدیرکل آژانس سمت و سوی کاملا جانبدارانهای دارد که البته از وی انتظار هم میرفت، چرا که اساسا آژانس مخصوصا به رهبری گروسی، همکاریهای تنگاتنگی با اسرائیل دارد و همینطور در مذاکرات هم گوش به فرمان فرانسویها بودند که باز فرانسه و اسرائیل در پرونده اتمی ایران همکاریهای بسیار نزدیکی دارند.
اسرائیلیها در پشتپرده همواره گروسی را تحتنفوذ داشتند، اما این اجرای مقاصد اسرائیل همواره در چارچوب اهداف آمریکا هم بوده و به این معنا نیست که اسرائیلیها در جهت مخالف اهداف آمریکا حرکت میکنند، بلکه هر دو دنبال ایجاد فشار بر روی ایران برای عقبراندن ایران از مواضع خود در مذاکرات وین، برداشتهشدن پایدار تحریمها و کسب منافع پایدار اقتصادی است.
گروسی در طول یکسال گذشته بهخوبی نشان داده که آژانس را هرچه بیشتر سیاسی میکند تا در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل قدم بردارد.
گروسی سال گذشته به تهران آمد و اعلام رضایت کرد که در طول سه تا چهار ماه یعنی تا خرداد ۱۴۰۱ پروندههای ایران کاملا بسته میشود، اما از جاییکه آمریکا با ایران در مذاکرات وین، تقابل مذاکراتی را به شکل جنگ ترکیبی در بهار شروع کرد، گروسی هم بلافاصله تغییر رویه داده و ۱۸۰ درجه موضع بر عکس گرفت و حاضر به کمک برای بسته شدن پرونده نشد.
در حالیکه ایران تا اسفند سال گذشته همه اطلاعات موردنیاز آژانس در خصوص سه پرونده پادمانی را به آژانس داده بود، گروسی هم اظهار رضایت میکرد و قرار بود پروندهها بسته شود، اما به ناگاه گروسی هم به جهت مخالف تغییر وضعیت داد تا به عنوان ابزار فشار بر روی ایران اعمال قدرت کند.
این نوع رفتار آژانس به معنای این است تا زمانی که آمریکاییها در ادامه این تقابل را در دستور کار خود دارند،گروسی و آژانس هم به هیچعنوان استقلال عمل نشان نخواهند داد و در چارچوب منافع آمریکا ایفای نقش خواهند کرد.
آژانس در چارچوب آمریکا ایفای نقش میکند و قطعا اقدامات خصمانه آژانس از طرف ایران بیپاسخ نمیماند و البته بسته به سطح اقدام آنها جواب درخور و متناسبی میگیرند.
یعنی اگر آمریکاییها به این فکر هستند که با استفاده از ابزار آژانس یک روند صعودی فشار در آژانس و شورای حکام علیه ایران راه بیندازند، به مسیر اشتباهی میروند، چراکه در این بین ایران تصمیم به عقبنشینی نداشته و ندارد.
اگر ایران قرار باشد که در مذاکرات وین عقبنشینی کند، انتفاع اقتصادی برای ایران نخواهد داشت و دوباره خسارتهایی به بار خواهد آمد، بنابراین ایران جایی برای عقبنشینی ندارد و قطعا مواضع محکمی را خواهد گرفت. حالا اینکه ایران در این تقابل باید مؤلفههای قدرتهایش را تا چه سطح و میزانی و با چه تناسبی استفاده کند بستگی به اقدامات طرف مقابل دارد، اما قطعا پیشنهاد میشود که ایران به سمت استفاده از مجموعهای از مؤلفههای قدرت خود، متناسب با سطح اقدامات خصمانه طرف مقابل برود.